بازم یه سال دیگه شد ، سالی مث سالای پیش
دوباره نسل آدما ، با غم و غصه ، قوم و خویش
سالی که توش کامپیوتر با آدما حرف می زنه
جای ما بازی می کنه ، گلوله های برف می زنه
سالی که باز شروع می شه با هدیه های ژانویه
امید عاشقاس فقط ، چهاردهم ، تو فوریه
یه سال مث سالای قبل ، غریب و بی طاقت و سرد
یه کم خوشی ، یه کم بلا ، یه دنیا غصه ، کلی درد
یه سالی که بهش می گن سال رواج گفتگو
اول سال باز می کنن ، آدما کلی آرزو
ظالما ، ظالمن هنوز ، عاشقا زرد و بی قرار
تموم لحظه هاش می شن ، شبیه سال دو هزار
مریم حیدر زاده
|