در پي صد بار بذرافشانيام
باغ من، اينك بيابان است و بس
وندر آن من مانده با حيرانيام
پوزشم را ميپذيري بيگمان
عشق با اين اشكها، بيگانه نيست
دوستي بذريست، اما هر دلي
درخور پروردن اين دانه نيست.